۱۳۸۸ آذر ۸, یکشنبه

برنامه سیاسی، 19- تضمین سلامت محیط سیاست


1-19، قطعنامه پیرامون: ممنوعیت سوء استفاده سیاسی از عناوین ...
2-19، قطعنامه پیرامون: ممنوعیت کسب مشاغل سیاسی- اداری دولتی، ...
3-19، قطعنامه پیرامون: محکومیت جریانات ملی- اسلامی ...
1-3-19، حق مردم ایران برای مجازات عناصر تصمیم گیرنده ...
4-19، قطعنامه پیرامون: ممنوعیت کسب مشاغل سیاسی- اداری ...
5-19، قطعنامه پیرامون: ممنوعیت کسب مشاغل سیاسی- اداری دولتی، ...
6-19، قطعنامه پیرامون: ممنوعیت کسب مشاغل سیاسی-اداری ...
1-6-19، حق شهروندان به تعقیب قضایی نقض حقوق انسانی خود ...
7-19، قطعنامه پیرامون: ممنوعیت کسب مشاغل سیاسی- اداری دولتی، ...
8-19، قطعنامه پیرامون: حق مردم ایران به بررسی کامل نوع ...
9-19، قطعنامه پیرامون: حق دموکراتیک مردم ایران ...
10-19، قطعنامه پیرامون: عناوین " فدایی خلق" و " مجاهد خلق"، ...
11-19، قطعنامه پیرامون: تعهدات متقابل احزاب در برابر جامعه. ...


1-19، قطعنامه پیرامون: ممنوعیت سوء استفاده سیاسی از عناوین دانشگاهی، از سوی فعالین سیاسی-اجتماعی؛ بمنظور فخر فروشی و امتیاز طلبی، ارعاب مردم و ایجاد پیش داوری، پیرامون تواناییهای احتمالی خود در محیط سیاست؛ اشاره به تخصص آکادمیک فعالین سیاسی- اجتماعی، تنها در زندگی نامه جداگانه فرد، و یا در صورت الزام به بیان آن، مجاز است. فعالین سیاسی از جناح لیبرال، ملی گرایان دروغین و سلطنت طلبان ( نخبگان؟!)، برخلاف همفکران غیرایرانی خود، با توسل به این شیوه بدوی و سراپا تبعیض آمیز- که در هیچ کشور پیشرفته ای مرسوم نیست- در جامعه دست به تحقیر مردم زده، عملاً، داشتن مدارک دانشگاهی را شرط دخالت در سیاست معرفی میکنند. این سیاست ارتجاعی و تماماً ضد دموکراتیک، طی یک قرن، به تشدید بی تفاوتی سیاسی و دوری مردم از مبارزات سیاسی دامن زده، نقشی غیرقابل انکار در کم علاقه گی و یا عدم پیوستن توده عادی شهروندان به احزاب و افکار سیاسی، ایفا کرده است.
----------------------------------------

2-19، قطعنامه پیرامون: ممنوعیت کسب مشاغل سیاسی- اداری دولتی، برای افراد و احزابی که در سرکوب و جنایت علیه مردم ایران، شرکت نموده اند. این، شامل تأسیس کننده گان و پشتیبانان مؤثر، سیاسی و یا نظامی رژیمهای پهلوی و اسلامی، میگردد. حق مردم ایران برای مجازات چنین عناصری.
----------------------------------------

3-19، قطعنامه پیرامون: محکومیت جریانات ملی- اسلامی و توده ای- اکثریتی، بدلیل نقش بسیار مؤثر آنها در استقرار و تحکیم یک رژیم فاشیستی، و سهم آشکار در کشتار صدها هزار نفر از شهروندان کشور در طول حیات رژیم اسلامی؛ ممنوعیت تصدی مشاغل سیاسی- اداری دولتی، از سوی وابستگان به این جریانات ارتجاعی.

1-3-19، حق مردم ایران برای مجازات عناصر تصمیم گیرنده در این احزاب، و همدستان مستقیم رژیم اسلامی در سرکوب شهروندان مبارز؛ حتی اگر افراد سهیم در این تبهکاری، در سازمانهای سیاسی دیگر ادغام گشته، و یا تابعیت دولتی کشور دیگری را کسب کرده باشند.
----------------------------------------

4-19، قطعنامه پیرامون: ممنوعیت کسب مشاغل سیاسی- اداری دولتی، برای افرادی که فعالانه از جنگ ارتجاعی 8 ساله دفاع نموده، و یا برای ادامه کشتار مردم و ویرانی کشور، دست به تبلیغات علنی و مستمر، بنفع ادامه جنگ زده اند؛ نظیر:

1- شرکت در طراحی و فرماندهی عملیاتهای نظامی تجاوزگرانه،

2- شناسایی و بازداشت مخالفین جنگ، در جامعه و جبهه های جنگ ارتجاعی،

3- حمایت از جنگ ارتجاعی به بهانه دفاع از موقعیت ارتش، و تقویت آن در برابر سپاه پاسداران،

4- ذینفع شدن در این آدمکشی و ویرانگری بیسابقه، از طریق خرید و فروش غیر قانونی نفت، برای تأمین نیازهای جنگی و سودجویی شخصی،

5- جمع آوری کمک مالی برای ادامه جنگ ارتجاعی، و یا کسر دستمزد کارگران و کارمندان، بمنظور تخصیص آن برای ادامه جنگ،

6- کمک به ادامه جنگ، از طریق قاچاق اسلحه به ایران،

7- همکاری با رژیم اسلامی، از طریق انجام تبلیغات و توسل به توجیه مذهبی، برای شرکت در جنگ ارتجاعی،

8- داشتن مسئولیت در تشویق، جذب و اعزام کودکان و نوجوانان به جبهه های جنگ، و وادار نمودن آنان به قربانی ساختن خود،

9- حمایت فعالانه از جنگ ارتجاعی، از طریق تولید فیلم تلویزیونی و سینمایی، تهیه موزیک، سرودن شعر، برگزاری مراسمهای مذهبی با مضمون تبلیغ برای ادامه جنگ؛ انجام سخنرانی عمومی، برگزاری سمینارهای دانشگاهی در دفاع از جنگ ارتجاعی؛ انتشار مقالات و کتب تحت پوشش " دفاع از میهن"، بویژه پس از خروج ارتش عراق از شهر خرمشهر، از پاییز سال 1360 به بعد،

10- شرکت در جنگ و سازماندهی تهاجم علیه شهروندان مبارز در کردستان، ترکمن صحرا، سیستان و بلوچستان و خوزستان؛ در تمام دوران پس از استقرار رژیم اسلامی.
-----------------------------------------

5-19، قطعنامه پیرامون: ممنوعیت کسب مشاغل سیاسی- اداری دولتی، برای افرادی که علیرغم حضور در صف اپوزیسیون، بطور آشکار از جنایات رژیم اسلامی علیه کمونیستها و مبارزین حمایت کرده، تحت پوشش مقابله با " تجزیه طلبی"، سرکوب مبارزات مردم کردستان و مناطق مشابه را تأیید نمودند.
-----------------------------------------

6-19، قطعنامه پیرامون: ممنوعیت کسب مشاغل سیاسی-اداری دولتی، برای افرادی که در درون سازمانهای سیاسی، حقوق دموکراتیک شهروندان مبارز را بطور مسلم و آگاهانه نقض کرده، به انگیزه دستیابی به منافع شخصی و موقعیت تشکیلاتی، دست به سوء استفاده از موقعیت سازمانی خود زده، سازمانهای سیاسی بزرگ کشور را تضعیف نموده، یا منحل ساختند. این بویژه موارد مشخص زیر را شامل میگردد:

1- افراد مسئول در سازمان چریکهای فدایی خلق ایران در مقطع انشعاب بزرگ در سال 1359؛ این عناصر، بخش اعظم بزرگترین سازمان چپ ایران را، به قسمتی از دستگاه سرکوب یک رژیم فاشیستی، مبدل ساختند.

2- مسئولین و سیاستگذاران سازمان مجاهدین خلق در جریان " انقلاب ایدوئولوژیک " آن، طی سالهای 63 تا 66؛ مسئولین توسل به سیاست سرکوب و زندانی ساختن مخالفین رهبری این سازمان؛ موضوع رابطه این سازمان با دولت سابق عراق، بویژه در مقطع موشک باران مناطق مسکونی ایران در اواخر جنگ ارتجاعی.

3- طراحان و سازماندهنده گان عملیات نظامی موسوم به " فروغ جاویدان "، از سوی سازمان مجاهدین خلق در سال 1367، که به کشتار بیش از 1200 نفر از شهروندان مبارز، و کمک به زمینه سازی قتل عام هزاران زندانی سیاسی از سوی رژیم جنایتکار حاکم، در روزهای پس از آن، گردید. برای عملیات فوق، هیچ چشم اندازی از موفقیت، با در نظر گرفتن ساده ترین معیارهای سیاسی و نظامی وجود نداشت، و مسئولین طراحی آن نیز، هرگز این اشتباه نابود کننده و یا اقدام عمد برای بهره برداری سیاسی بعدی از آن را، مورد بررسی و نقد قرار نداده اند.

4- مسئولین و عناصر مؤثر در سازمان چریکهای فدایی خلق ایران- اقلیت، در مقطع درگیری مسلحانه درونی در روز 4 بهمن سال 1364 ( در کردستان عراق)، که به کشته شدن 5 نفر، زخمی شدن 6 نفر و فروپاشی بزرگترین سازمان چپ سراسری در این مقطع، منجر گردید. اطلاعات و اسناد بعدی نشان داد، که جناحهای متعددی در این سازمان در خفا، هدف انحلال تشکیلات و زندگی در خارج از کشور را دنبال کرده، ریختن خون شهروندان مبارز کشور و نابودی یک سازمان سیاسی مردم ایران را، با هدف دستیابی به منافع شخصی خود، مرتکب شدند.

1-6-19، حق شهروندان به تعقیب قضایی نقض حقوق انسانی خود در موارد مذکور، حتی اگر عناصر احتمالاً مجرم، تابعیت کشور دیگری را کسب نموده باشند.
----------------------------------------

7-19، قطعنامه پیرامون: ممنوعیت کسب مشاغل سیاسی- اداری دولتی، برای افرادی از نیروهای اپوزیسیون که توسل به روشهای مخرب زیر از سوی آنان، اثبات گردد. اقدامات مورد بحث، به تضعیف توان مبارزاتی جامعه، تقویت موقعیت رژیم ترور اسلامی و افزودن بر انبوه رنج و آلام دهها میلیون نفر از مردم ایران انجامید. این موارد عبارتند از:

1- سوء استفاده از قدرت تشکیلاتی در سازمانهای سیاسی و توسل به اقدامات توطئه گرانه، حذف و اخراج فعالین سیاسی، بمنظور انحصار قدرت شخصی و یا محفلی،

2- صدور حکم بازداشت و یا صدور حکم اعدام عضو یک سازمان بدلایل سیاسی؛ اقدام به محدودیت حق مسافرت، بازداشت و یا شکنجه شهروندان مبارز با انگیزه های سرکوبگرانه، از سوی عناصر صاحب مسئولیت در سازمانهای سیاسی،

3- زمینه سازی و سازماندهی درگیری مسلحانه درون سازمانی و اقدام به قتل مبارزین،

4- سانسور و سرکوب نظرات نیروی مبارز، از این طریق، لطمه وارد آوردن به مبارزه علیه یک رژیم فاشیستی، و ضدیت با توسعه سیاسی- فرهنگی جامعه،

5- سوء استفاده از اموال سازمانهای سیاسی، و تملک شخصی منابع مالی سازمانهای اپوزیسیون،

6- تخریب آگاهانه شخصیت فردی مبارزین، و آسیب زدن به توانایی مبارزاتی آنان،

7- عدم پاسخگویی به اعضاء در قبال اقدامات خود، و طفره رفتن از برگزاری نشستهای قانونی، بمنظور ادامه سلطه غیر دموکراتیک بر شهروندان مبارز جامعه،

8- بی کفایتی، سهل انگاری، لاابالیگری، پوشاندن حقایق و ارتکاب اشتباهات نابود کننده، در موقعیت رهبری و اعضاء تصمیم گیرنده سازمانهای سیاسی.
----------------------------------------

8-19، قطعنامه پیرامون: حق مردم ایران به بررسی کامل نوع و سطح رابطه (احتمالی) سازمان مجاهدین خلق ایران با رژیم فاشیستی صدام حسین، بویژه در طول جنگ 8 ساله و مقطع موشک باران مناطق مسکونی ایران، توسط ارتش دولت سابق عراق؛ حق شهروندان ایران، به اطلاع از علل و چگونگی درگیریهای نظامی این سازمان، با مردم و احزاب سیاسی در کردستان عراق، و شناسایی مسئولین صدور فرمان شلیک ( احتمالی) به سوی شهروندان کرد عراقی.
---------------------------------------

9-19، قطعنامه پیرامون: حق دموکراتیک مردم ایران به بررسی جنگ داخلی 4 ساله در کردستان ایران( 1363- 1367)، میان حزب دموکرات کردستان ایران و کومه له( در این مقطع: سازمان کردستان حزب کمونیست ایران)، و شناخت مسئولین آن: جنگ داخلی در کردستان، بخش اعظم بنیه مبارزاتی مردم کردستان را نابود کرده، وسیعاً به گریز مردم از مبارزه انقلابی و بی اعتمادی به سازمانهای سیاسی دامن زده، به وقوع انشعاب در دو جریان نامبرده انجامیده، و عملاً قطع کامل مبارزه مسلحانه در کردستان را موجب گردید. این رویداد فوق العاده زیانبار، در تداوم حیات رژیم اسلامی، و تحکیم سلطه آن بر مردم ایران، تأثیر گذاشت.

این درگیری خونین و پرخسارت، نه بر زمینه یک محدودیت تاریخی ( صف بندیهای عشیره ای و مناسبات فئودالی)، بلکه بر اساس قدرت طلبی شخصی و گروهی، انگیزه های اعلام نشده و اشتباهات مهلک روشنفکران مدافع لیبرالیسم و سوسیالیسم، رخ داد. از این رو، در چهارچوب نظامات جامعه مدرن قرار داشته، موضوعی با اهمیت سیاسی- حقوقی تلقی گشته، و به یک بررسی کامل از نقطه نظر الزامات پایبندی به حقوق شهروندی، نیازمند است. جامعه حق دارد، صلاحیت سیاسی و اخلاقی مسئولین این رویداد دردناک و مهلک را، برای بعهده گرفتن مناصب اداری جدید، زیر سوال برده، از نفوذ آنها در دستگاههای اداری و قضایی کشور و استان، ممانعت کند.
-----------------------------------------

10-19، قطعنامه پیرامون: عناوین " فدایی خلق" و " مجاهد خلق"، نشریه " کار" و نشریه "مجاهد"؛ کنگره شوراها، تنها مرجع صالح و نماینده حقیقی مبارزات و فداکاریهای نسل پیشتاز گذشته است. نظر به سوء استفاده وسیع از عناوین " فدایی " و " مجاهد "، نشریه " کار" و نشریه " مجاهد " از سوی دسته جات منفعل و کاسبکار، سرکوبگر و تبهکار، بکارگیری این عناوین برای احزاب سیاسی، تنها در صورت موافقت کنگره شوراها، مجاز خواهد بود.
-----------------------------------------

11-19، قطعنامه پیرامون: تعهدات متقابل احزاب در برابر جامعه؛ احزاب سیاسی موظفند، بطور همه جانبه، جهت تشکل سیاسی و صنفی توده های مردم، دست به فعالیتهای عملی زده، به بسیج نیروی نزدیک بخود در جامعه اقدام کرده، وسیعاً عضوگیری نموده، منظماً به جامعه، گزارش کار ارائه دهند. احزاب سیاسی، باید روشهای سازماندهی و شیوه کار ارگانهای رهبری کننده خود را مداوماً بهبود بخشیده، برای خلاقیتهای اعضاء و توده مردم، امکان شکوفایی ایجاد کنند. انتشار ثابت و روزمره ارگانهای حزبی، تشکیل منظم جلسات، سمینارها و کلاسهای آموزشی، برگزاری نشستها، کنفرانسها و کنگره های حزبی و عمومی، اجباری بوده، یکی از معیارهای اصلی بازدهی یک حزب سیاسی، محسوب خواهند شد. عدم رعایت الزامات قانونی از این نوع، به حذف کمکهای جامعه به احزاب سیاسی منجر شده، در صورت تداوم بی عملی و سوء استفاده از عنوان " حزب" و "سازمان"، میتواند انحلال یک حزب سیاسی را از سوی پارلمان و دولت، بدنبال آورد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر